- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
شـیـعــۀ مــولا؛ چـهــره خــنــدان است جــشــن مـــیــلاد، شــاه مـــردان اسـت آمـده سـرور کـلّ عـالمیـن آمـده ابـالحـسن ابالحـسیـن انـشـاءالله بـا ایــن شـعــف وعـدۀ ما یک شب نـجـف دسته جـمـعـی همه ایوان طلا ذکر روحانی یا حـیـدر گوییم یا علی علی عـلـی را شـادی قلب ریحانه ی پیغمبر گـوییم یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲) ******************************************************************* گـرچـه عـاصـی و، گـر گــنـه کـاریــم روز وانــفــســا؛ مـــا تــــو را داریـــم تو شفیع محشری مولامولا نور وقدر و کوثری مولامولا بــر هـمـۀ عـالــم ولــی مـولـود کـعـبـه یا عـلی کـعـبه بر قـدوم پاکت می نازد تا ابد به عشق تو دل می بازد نـور الله الـصـمد حـیــدر مـدد زادۀ بـنـت اســد حـیــدر مــدد یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲) ******************************************************************* مـاه رحـمـت شـد، دل پـر از راز است بـــاب الـطــاف، ایــــزدی بـــاز اســت مـهربـان خـدا بـحـقّ عـلیٍ یــا الـهـنــا بـحــقّ عــلــیٍ کـن روزیّ این جـمـع ما هـم نـجـف و هـم کـربـلا راضی از ما بشود اگـر مولا این شود رضایت حیّ یـکـتـا زائر عـرش الـهـی مـیـشویم با نـوای یا عـلی و یا زهـرا یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲)
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
ای نـگـار نـازنـیـن من ای پــنـاه آخــریـن مـن ای همیشه صاحب دلم یا امـیـرالـمـومنـین من نــام دلـنـشـیـن و پـاک تـو قــرار ما ای وصـیّ مـصـطـــفـی شـیـر خــدا ای ولایت تو حکم واجب الـوجـوب یـا ابـالـحــسـن مــدد یــا مــرتـضـی ای ایمانم، یا علی مدد *** ای قرآنم ، یا علی مدد *** ای سلطانم ، یا علی مدد یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲) ************************************************************** تو مـسـیـحـای دل مـنی حلّ صدها مشکل منی من گـرفـتـار رخ توام با فـراقت قـاتــل مـنی لنگر و ستـون تویی به کـلّ عـالـمـین مـرد اول بــدر و خـیــبـر و حُــنــیـن توامیـر و رهبـری و شاه و سـروری ای نـگـار عـالــمـیـن یا ابا الـحــسـیـن حیدر مولا؛یا علی مدد***عشق زهرا؛یا علی مدد *** دریاب ما را؛یا علی مدد یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انبـیـا گشته اند مست جـام حـیـدری در سما صفدری؛ در زمین دلاوری تو شفیق پیغمبرانی *** تو به جسم دین عین جانی *** جد مولا صاحب زمانی ما گـدایان رحمت تو*** جـمـله مـداح هیبت تو*** جـان به قـربان غـربت تو حیدر مولا؛ یا علی مدد***حیدر مولا؛ یا علی مدد***حیدر مولا؛ یا علی مدد یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲)
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
حـال دل حـور و ملک گـردیـده عـالی آمـد بـه دنـیـا حضرت مـولی الـمـوالی ذکرمحبین، نور و تبارک میـلاد مولا ، بادا مبارک بـر کـلّ مخـلـوقـان ولـی آمـد بـه دنــیـا نـجـل ابـوطـالـب عــلـی آمـد بـه دنـیــا بادا مبارک مقدم مولود کعبه ********************** تـفـسـیــر آیـات خــدا؛ آمـد خــوش آمـد جـان نـبـی مـصـطـفـی آمـد خـوش آمـد خاک حریمش،فخر وسعادت قرآن بخواند،وقت ولادت سیـمـای قـرآن در کـلام اوعــیـان است نـورعیانش را چه حاجت بر بیان است بادا مبارک مقدم مولود کعبه ********************** من که به عـشـق ناب حـیـدر مبـتـلایـم در اعــتـکــاف کــنــج ایــوان طـلایــم ذکریا حیدر، اوج عبادات برمعتکفها،روح مناجات یا رب به حـقّ شـیـعـیـان مـرتـضـایـی مـا را نـمـا بـا یــا عـــلـی کـربـبـلایــی بادا مبارک مقدم مولود کعبه
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
جـشـن مـیـلادِ شـمـس ولایـت شــد شـادی اهـل ولایت بـی نـهـایت شد سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر **************************** چـشـم عـالـم شـد مـحـو تـمـاشـایش خانـۀ کـعـبـه مُـزیّـن بر قـدمهـایـش عـشـق نـاب او طـعــم عـســل دارد فـاطمه بنت ِ اسد گل در بـغـل دارد سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر **************************** مــاهِ روی او شـد قـبـلـۀ مــقـصـود کعبه تا روز ابد نازد بر این مولود ای هـمـه جـانـهـا بـادا به قـربـانـش آیه های مـؤمـنـون گـلـواژۀ جـانش سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر **************************** شـکــر للّه کـه؛ بـر او گـرفـتــاریـم ما تمسّک بر ولای مرتضی داریم زنــدگـی مــا شـد فــانــی عـشـقِـت آرزو داریم شویم قـربـانـی عشقِت سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر **************************** با شـهـیـدان ما هـمراه و یکرنگیم با سعـودی هـا همه آمادۀ جـنـگـیـم ذکر ِ هر کی با ما یار و همراهه اشـــهــــد انّ عـــلـــیـــاً ولــــیُ الله سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
قلب شیعه ها دوباره،غرق شادی وشعف شد مرغ دل دوباره راهی،سمت ایوان نجف شد پیرو خـط رهـبــریـم تا نفس دارم حیدریم(۲) حیـدر، دلا رو کرده شیدا *** حیدر، امیر ملک اعلا *** حیدر، غلامتم به مولا علی علی مولا ؛ علی علی مولا (۲) ***************************** کاشکی تقدیرم رو آقا از حسین تو بگیـرم آخـرش بیام و پـای؛ ایـوان نـجـف بمیرم اهل مـذهب جعـفریم تا نفس دارم حیدریم(۲) حیدر، بی کس و بی پناهم *** آخر، تومیکنی نگاهم *** حیدر، تویی تو پادشاهم علی علی مولا ؛ علی علی مولا (۲) ***************************** ذکریا علی یا حیدر، شور وحال زندگیمه ازهمان روزای اول، آب بابای بچگیمه از غمای عالم بری ام تا نفس دارم حیـدریـم (۲) حیدر؛ تو شاهی من فقیرم *** حیدر؛ پیش تو سر بزیرم *** آخر؛ حاجتم و میگیرم علی علی مولا ؛ علی علی مولا (۲)
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
دنـیـای بیامــام به پـایـان رسیده است از قلب کعـبه قـبـلـۀ ایمان رسیده است وقتش رسیده تا به تن قـبـلـه جان دهند
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
بر بیت خـدا، نــور و صفای دگـر آمـد این کیست که در خانۀ حق بیخبر آمد؟ این نورخدایی است که نازل به حرم شد یا لطف نهان بود وکنون جـلوه گر آمد مهر است مگر، میدمد از رخنه دیوار؟ مـاه است مگر ،کز افـق کعبه بر آمد؟ سـر الله اعـظـم ، سبب سـجـده بـر آدم در قـبـلـه گه آخـر، ز پس پرده بر آمد سـر حـلـقـۀ خـلـقـت، پدر عالم هستی سر چـشمـۀ پـایـنـده عـلـم و هـنـر آمـد حسنی که پراکنده به هر دور و زمان بود مجموع به یک جا شد و با یک نفر آمد در بیت اَحد، قدرت حق، پرده برافکند ازبنت اسد، شیر صفت یک پـسر آمد محبوب خدا، نفس نبی، همسر زهرا معشـوق بـشر، باب شبـیر و شبر آمد جبریل امین، شهپر خود فرش زمین کرد چون عرش نشین،خسرو والا گهر آمد از مـقـدم او، باغ ارم گشت گـل افشان بر شاخه طـوبی، ز وجـودش ثـمر آمد افـراشـتـه شد، پـرچـم پیـروزی قـرآن کز جانب حق، آیت فـتـح و ظـفر آمد آمـد اســـد الله ، بـه هــواداری احــمــد خـورشـیـد جـمـال نـبـوی را قـمـر آمد پـویند ره کعبه، به یـادش همه عـشـاق بوسند حـجـر را چو لـبش در نظر آمد بی گفته ی او، هر قـلمی نای تهی بود از قـنـد لـب او، به سـخـنـها شکـر آمد هر گـز دگـران را نَبـُود جـای قیـاسش زیرا که عـلی، بر همه ابـرار سر آمـد گمراه چه آرد پس از این عذر گناهش؟ کز قـبـلـه برون، قـبـلـه نـمای بـشر آمد برخیز حسان،چنگ به دامان علی زن اکنون که تو را سایه رحمت به سر آمد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
نشان آمدنت، روی کـعـبـه حک شده بود و صبر کعبه که لبریز از ترک شده بود دوباره کعبه ترک خورد؟! یا سر تو شکافت؟! از این پدیده ، زمان هم دچار شک شده بود شکاف کعبه،فدای سرت،چه سرّی داشت؟! نشان مرگ و تـولد، که مشتـرک شده بود ! در شکسته، لـگـد، گـریـه های در کـوچـه، غـمـی بـزرگ، به اندازه ی فدک شده بود
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
ای حرم دیدار روی حق تعالایت مبارک کـعـبـه امشب آفـتاب عالم آرایت مبارک ای صفا ای مروه ای هستی تجلایت مبارک ای حطیم ای حِجر ای زمزم تولایت مبارک فاطمه بر صورت مولا تماشایت مبارک رحمت للـعـالـمـین دیدار مولایت مبارک گوهر دریای تـوحـیـدت مبارک باد کعـبه دردل شب قرص خورشیدت مبارک باد کعبه امشب از زمزمه به کف ساغر بگیرید ای ملایک کعبه را مانند جان در بر بگیرید ای ملایک عیدی خود را ز پیغمبر بگیرید ای ملایک هرچه میخواهید از حیدر بگیرید ای ملایک ذکریا مولا علی از سر بگیرید ای ملایک از امیرالمؤمنین کوثر بگیرید ای ملایک سرخوشان زمزم فیض علی ساغرمبارک بر همه میلاد مولا سـاقـی کـوثـر مبارک دامن أمّ الـقـری امـشب أبـوالأیـتـام دارد مکه پیش از سال بعثت جلوۀ اسلام دارد یا حـرم آگـاهی از بشکستن اصنام دارد آسمان ازصورت خورشید بر کف جام دارد یا زمین از نور امشب جامۀ احرام دارد حـبّذا مولود مسعودی که حیدر نام دارد کعبه امشب بیت معمور امیرالمؤمنین شد مُلک هستی غرق در نور امیرالمؤمنین شد ای نبی را جانشین میلاد مسعودت مبارک عروه الوثقای دین میلاد مسعودت مبارک قـبـلـۀ اهل یقـین میلاد مسعودت مبارک خلق عالم را معین میلاد مسعودت مبارک مرشد روح الامین میلاد مسعودت مبارک یا امیرالمؤمنین میلاد مسعودت مبـارک ای حرم امشب اسد در دامن بنت اسد بین قـل هـو الله احـد مـرآت الله الـصـمـد بین گوهرعصمت گرفته در بغل دردانه امشب یا که زمزم را پُر از کوثر بود پیمانه امشب عارض مولا شده شمع و حرم پروانه امشب خانه دارد آبرو از روی صاحب خانه امشب این خبر کرده امیرمکه را دیوانه امشب میدهد بنت اسد را ذات حق ریحانه امشب ای امیرمکه با زمزم حرم را شستشو کن صاحب البیت آمده جان را نثار روی اوکن فاطمه بنت اسد قرص قمر آوردی امشب ماهی ازخورشید گردون خوبترآوردی امشب بر رسول الله قـرآنی دگر آوردی امشب نـخـل امـیـد محمد را ثمر آوردی امشب جان شیرین بر تن پیغامبر آوردی امشب حـبّـذا ای مادر مولا پسر آوردی امشب با وضو در بر بگیرش هستی پیغمبر است این هم علی،هم مرتضی،هم بوالحسن،هم حیدراست این بی تـولای عـلـی اسلام جـان دارد ندارد زهد کل رهروان بی او روان دارد ندارد خصم او جز در دل دوزخ مکان دارد ندارد هیچ پـیـغـام آوری خط امـان دارد ندارد! برمشام خویش بویی از جنان دارد ندارد حشر بی ظلّ لوایش سایه بان دارد ندارد کعبه شاهد باش من غیر از علی رهبر ندارم در دو دنیا دست از دامان حـیـدر بر ندارم چشم شوکعبه که بینی روی رب العالمین را گوش شو تا بشنوی آیات قـرآن مبین را نـطـق زیبای دل انگیز امیرالمؤمنین را صوت قرآن علی لبخند ختم المرسلین را بوسه های احمد وتبریک جبریل امین را عید اهل آسـمـان و شادی خلق زمین را ای حرم با ماه رخسار علی روشنگری کن یا علی قرآن بخوان و از محمد دلبری کن یا محمد شیر تو شمشیـر حی داورم من فاتح احزاب و بدر و قهرمان خیبرم من باطنم من ظاهـرم من اولم من آخرم من با تو در تنهایی و سختی وغم همسنگرم من کشتی توحیـد را در سایۀ تو لنـگـرم من حیدرم من، حیدرم من، حیدرم من، حیدرم من همچو قرآنت چراغی منجلی داری محمد بیم از دشمن مکن دیگر علی داری محمد یا محمد بازو و شمشیرمن در اختیارت من خدا را شیرم و زنجیرمن در اختیارت حمد من تهلیل من تکبیر من در اختیارت غـرش فـریـاد عالمگیر من در اختیارت هم قضا تسلیم، هم تقدیر من در اختیارت عزم من، تعجیل من، تأخیر من، در اختیارت پا به پای حضرتت اسلام را یار و معینم تو رسول اللّهی و من هم امـیـرالمؤمنینم آمدم توجان من باشی ومن جان تو باشم از ولادت تا شهادت تحت فرمان تو باشم در تمـام جـنـگ ها فـتـح نمایان تو باشم حـامـی دین مـبـیـن و یار قرآن تو باشم بین حق وبین باطل نور وفرقان تو باشم باغـبـان دائـم گـلـهـای خـنـدان تـو باشم آن چـنـان که حق مـرا یار پیمبر آفریده ذوالفـقـار حـیــدری را بهر حیدر آفریده ای تمام دین من مهر و تولایت علی جان ای دلم دریای نوری از تجلایت علی جان ای به قرآن مدح گفته حق تعالایت علی جان ای همه عالم فدای قد و بالایت علی جان ای خدا خوانده به کل خلق مولایت علی جان ای فراتر آستان از عرش اعلایت علی جان ای ولایت دین «میثم» جان میثم هست میـثم وای اگر از مرحمت فردا نگیری دست میثم
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
ما عـاشقیم و تا به قـیـامت یـگـانـه ایـم مــا از ازل بـرای ابـد عــاشـقـانـه ایـم ما مـوج می زنـیـم به طـوفـان عـاشقی دریـای احـمـریـم ولـی بی کـرانـه ایــم آواره ایم خـانـه به دوشـیـم بـی کـسـیـم ما چون کـبـوتـریـم که دنـبـال لانـه ایم دلبر نگـاهـمـان نـکـنـد گـریـه می کنیم چون خواب کودکانه پی هر بهانه ایـم حـتـی بـرای بـودن مـا آیـه آمـده اسـت ماهـا یـتـیـم و سـائـل ایـن آسـتـانـه ایـم ما را خــدا ز خـاک بـنـی هـاشـم آفرید پس تا ابـد بــرای هـمـین جـاودانـه ایـم با عشـق مـی پـریـم پـر و بـالمان دهید اشـکـی برای گـریـه امـسـال مان دهید گـنـبـد نشان بـده که بـرایت کـبـوتـریـم جـلـد حـرم شـدیـم بـرای تـو می پـریـم مــا مـومـن نـفـوذ نـگـــاه شـمـا شـدیـم یک لحظه بی نـگـاه شما بـاز کـافـریـم دور از شما شمایل مرداب می شـویــم وقتـی کـنـار دست شـمـایـیـم کـوثـریــم تو مـالـکـی و ما هـمـگـی بـنـده تـوأیـم تو حیدری و ما همه از نـسـل اشـتـریم تبـعـیـدی تـوایــم به صـحـرا رسیده ایم آقـــا اگــر قــبــول کـنـی مـا ابـوذریــم یک شب به قوم وخویش خودت سرنمیزنی دیـنـی اگـر حـسـاب کـنـی ما بـرادریم بـالا پـریـده ام پـر و بـال مـرا بـچـیــن خیلی بزرگمان بـکـنـی تـازه نـوکـریـم ما سـائـلـیـم وقت رکـوعت رسیـده ایـم انـفـاق کـن ولـی خــدا یــا ابـاالـکـریــم ما بـنـده زاده ایـم تـو چـاکـر قـبـول کن از نـسـل قـنـبـریـم تو قـنـبـر قـبـول کن غم در کـنار چـشـم شما شـاد مـی شـود یعنی خـرابـه هـا به تـو آبــاد می شـود دنیا به یمن روی شما در تحرک است حتی نسیـم هم ز شـمـا بــاد مـی شــود آواز خــوان دکّــه خــیــاطــی مــحــل با یک نـفـس ز کام تو ارشاد می شود هرکس اسیرعشق تو بود است یا علی از قـیــد و بـنــد عـالـمی آزاد می شود شــــاگــرد روز اول درس مـحــبـتــت با اولـیـن کــلام تـو اسـتــاد مـی شــود با یک اشاره ات همه شمشیر می کشیم وقتی که پیر حضرت مـقـداد می شـود حـالا مُـریـد صـبـر تـوأم یـا ابـالـحـسن ای پیرِ درد و غصه و غم، یا ابالحسن ای کعبه از حضور شما مـفـتـخـرترین مکه به یـمن شخص شما معـتـبـرتـرین کعبه برای روی شما سینه اش شکست تو قلب شهر مکه شدی یا جـگـرترین؟ قبل از نزول، ترجمه مـومـنـون شـدی در آیه های حضرت حق مستـقرتـرین پـیـروز تــا هـمـیـشـهٔ هـر غــزوه اُحُـد ای سینه ات برای مـحـمـد سـپـرتـریـن از بس علاقه داشت محـمد به روی تو دامــاد او شـدی و بـرایـش پـسـرتـرین هر روز ما برای شما جـشـن می شود هر روز مـا بـرای شـمـا ای پـدرترین آواره بــوده اند چه بـسـیـار در پی ات ما هم برای عشق شما در به در تـرین امشب بیا و آیه ای از مومنـون بخوان حزب خدا شدی و هم الغالبون بخوان
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
چه شد كه خشت سر خشت چیده شد كعبه برای چیست كه این قـدر كـشـیده شد كعبه مگر كه؟ از دل این خـانه می زند بیـرون كه نـاز مـقـدم او آفــریـده شـد كـعـبــه كه آمد و چه شنید و چه گفت میدانی؟ كه پیش خـلـق گریبان دریده شد كعبه سـر هم آمـد و باز هم دوباره شكافـت كه تا قـیـام قـیـامت پـدیـده شـد كـعـبـه نمونه خط خدا را كه دیده است كجاست؟ علی قشنگ ترین دست خط دست خداست سه روز بر در كعـبه نظاره میـكردند دعــا برای شـكـافـی دوبـاره میـكردند منـجـمـیـن همه مبـهـوت در پی چـاره تـوسـلـی به ضـریـح سـتـاره میـكردنـد دوباره ریخت به هم طرح كعبه و مردم به سوی مـادر و كـودك اشاره میكردند رسید ماه و زلیـخـائـیـان ز یوسف ها به خانه هرچه كه بود عكس،پاره میكردند ز حكم خنده وَ یا گریه های كودكی اش از آن به بـعـد هـمـه استخـاره میـكردند گشود چشم و زمین را پر ازحلاوت كرد بجای گریه دو سه آیه ای تلاوت كـرد قـسـم به ذات تو كه لایـزال مـی مـانـد زبـان زمـان بـیـان تــو لال مـی مـانـد تو پـیـر عـالـم و سلمان چند صد ساله كـنـار تو پـسری خـورد سال می ماند چنان كه آمده ای هیچ كس نیامده است شــكــوه آمـدنـت بـی مـثـال مـی مـانـد به روی سینه ی كـعـبــه اِلی الأبـد آقا نـشــان آمـدنت چــون مــدال می ماند در آخـر غـزل ای پـاسـخ سـئـوالاتــم برای من فقط این یك سوال می مـانـد از این علی كه چنین آمده است در دنیا چقدر فـرق بود تا عـلـیّ عــرش خـدا كه بود آمد و رفت و كسی نـفـهمیدش چه كرد او كه بشر چون خدا پرستیدش صدای سـادۀ نـعـلـین پـاره اش رفت و فـلـك ندید كـسی را به گَـرد تـقـلـیـدش خدا كه گفت علی هست سورۀ اخلاص خدا كه گفت علی هست عین توحیدش چو دید مرتبه اش را كسی نمی فـهـمد به شاخسار زمین دست برده و چیدش خلاصه خسته شد از نـور؛ دل خـفاش علی الصباح پلیدی شكست خورشیدش به عرش حك شده نامش به نام آب ترین همین كه هست زمین را ابوتراب ترین اگر چه شیعـۀ مانند من فــراوان است كسی كه مورد طبع علی است سلمان است كـسـی كه پـای ولایـت تـمـام قـد مـانَـد كـسی كه در ره رهبر گذشته از جان است كسی كه مثل علی پیش دشمنان طوفان كسی كه مثل علی پیش دوست،باران است دعـا كـنـیـد بـصـیـرت دهد خـدا ما را بصیرت است كه میزان كفر و ایمان است اگـر بـصـیـر نـبـاشـیـد بـعـد پـیـغـمـبر به روی مسند او جایگـاه شیطان است اگـر بـصـیـر نـبـاشـیـد بــاز می بیـنیـد كه مثل فاطمه ای پشت درب سوزان است اگر بـصـیـر نـبـاشـی امـام بـر حق را به سجده كشته وگویی مگر مسلمان است؟! اگر بـصـیـر نـبـاشـی ببـینی آن دم را كه چوب تو به لب قاریان قرآن است حسین را به خـدا بی بصیرتان كشتند كـنـار آب لب تـشـنـه بی امـان كشتند
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
درساعتی شگفت، مکعّب شکست وبعد مردی به جای قبلـۀ مردم نشست و بعد رکعت شد ونماز شد وحمد و سوره شد آمد طلسم مسجـدیـان را شکـست و بعد با یک نفر شبیه خـودش گشـت روبرو خود را گرفت ثانیه ای روی دست و بعد آیــات نـــوبـری ز درخـت انـار چـیــد وخواند از تشهّدش:از بود و هست وبعد مِثـلِ مَثـل شد و به زبــانِ هـمه شکفت از راه حلق در ته دل ریشه بست وبعد چون روحِ درنسوجِ گیاهان حلول کرد یک خوشه خورد ازخودش و کرد مست وبعد مـقـداری از تـرشّـح او را زمین چشید قیمت گرفت خاک اراضیِ پست و بعد هر سال گفت تا که بگـویند شـاعـران: درساعتی شگفت مکعب شکست و بعد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
به سمت کعبه ملک هم دخیل می آورد که مـادری پـسری بـی بـدیـل می آورد گشود لب به سخن کعبه، داشت بی پرده بـرای خـلـقـت عـالـم دلـیـل مــی آورد زاشک شوق ملک، زیر پاش دریا شد و کعبه غرق کلیمی که نـیـل می آورد خـلـیـل بـا تـبـر آمـد بـه بُــتـکـده، امـا به روی دوش، محمد، خلیـل می آورد علی برادری اش را به عدل ثابت کرد که شـعـله جانب دست عـقیل می آورد چگونه وصف شه لافتی کنم، که خـدا به مدح او صفت از این قبیل می آورد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
غیرازین در،خواهش احسان نمیآید به کار التماس از دست اینوآن نمیآید به کار اهل تعارف نیستم جان قابل تعارف نبود محضرمعشوق حتی جان نمیآید به کار یا که کشکول گدایی یا وبال گردن است گر نباشد دست بردامان نمیآید به کار بیسروسامان شدن سیر وسلوک عاشق است طالب دل را سر وسامان نمیآید به کار خلوت یک کنج یوسف راعزیزمصرکرد بیگناهان را چرا زندان نمیآید به کار کار؛کارپنجه مشـگـلگـشای مرتضاست این گره طوری ست که دندان نمیآید به کار کوفه هم ویرانه بود اول؛علی آباد کرد چه کسی گفته دل ویران نمیآید به کار ******************** در میان بیقراریها قرار آمد به دست روزى راز و نیاز ازحال زار آمد به دست روزهجران میکشیم و شب تقاضا میشویم ازخروش عاشقان لیل و نهارآمد به دست نـیـسـتـم گرچه کـلـیـمالله اما در نـجـف فرصت گفتاربا پروردگار آمد به دست هرچه را بخشید میریزم بهپای فاطمه خرج یارش میکنم هرچه زیارآمد به دست خار را با مهر تو چیدیم گل برداشت شد گل بدون مهرتوچیدیم خار آمد به دست ******************** گاه شد مظهر خدا وگاه شد مظهر علی من علی را در خدا دیدم خدا را در علی روزاول ازخودش یک نورواحد خلق کرد نیم آن شد مصطفی و نیمۀ دیگر علی این سر قرآن علی وآن سر قرآن علی حق کتابی را فرستاده ست سرتاسرعلی مینویسم ازازل ظاهرعلی باطن علی مینویسم تا ابـد اول عـلـی آخـر علی ظاهرش این بود در معراج، الله ورسول بـود امـا بـاطـنـاً، الله، پـیـغـمبر، علی یا ابـا آدم! ابا شـبـّر! ابا زینب! عـلی! همسر زهرا على، داماد پیغمبر عـلی شهریار و شهسوار و بنده پـروردگـار حضرت دُل دُل سوار وخواجه قنبرعلی انبیا دست تـوسـل بر عـبـایش داشـتـند انـبـیـا هـرچـنـد بـالایـنـد بالاتــر عـلی ******************** سفره مولاست گرپهن است هرجاسفرهای عرش هم باشیم اگرهستیم مهمان نجف آرزوی دیــدن جـنـت نکردم هیچوقت من خوشم با دیدن ریگ بیـابـان نجف نیست مدیون کسی الا عـلـی و فاطمه هرکسی که رفت زیر دین ایوان نجف به قـنــوت ما نمیآید عـقـیـق هیـچ جا میخرم انگشتر از ملک سلیمان نجف ما سر وجانی بدهکار بتول و حیدریم سربه قربان مدینه جان به قربان نجف رزق آبونان ما دست حسین است وعلی سالها خوردیم آب کـربـلا نــان نجف نیـمـه مــاه رجـب از راه دارد میرسد کربلای ما چه شد دستم به دامان نجف
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
تـافت آن جلوه که نـور ازلـش نامیدند پـرتـو نــورِ حـقِ لـم یـزلـش نـامیـدنـد از نـهـانخانه غـیبی به شبستان شهـود پـرتـوی تـافـت که نـور ازلـش نامیدند خـامـه صنع به سرلوحه دیوان وجود مطلعی ساخت که بیت الغزلش نامیدند دست نقّـاش ازل طُرفه جمالی آراست که به تـأیـیـد خـرد بی مَثـلش نـامـیدند بحرهستی چو جزاین گوهر یکدانه نداشت زمـره اهـل نـظـر بی بـدلـش نـامیـدند هرچه آموخت ز احمد همه را بست به کار زین جهت بود که مـرد عملش نامیدند با ولای عـلـی از باد حـوادث مهراس کاین بـنـا بود اگـر بی خـلـلـش نامیدند پِه دَرِ خلـق سـتـمدیـده، ابـوالایـتـامـش در دل مـعـرکـه پیـک اجـلـش نامیـدند همّت بت شکن او کمر شرک شکست دشـمـن لات و عـدوی هُـبَـلـش نامیدند کور چشمی که جدا دید علی را از حق سـاکـنـان حـرمِ دل، حِـوَلـش نـامـیـدند آن که از سیر کتُب درس ولایش نگرفت اهل تحـقـیـق ز بَـلْـهُـم اَضـلـش نامیدند طبع «پروانه» سحرگه به سر انگشت هنر غزلی ساخت که ضرب المثلش نامیدند
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام علی علیهالسلام
هرکس که به سودای علی سر دارد آخـر به چه کس نـیـاز دیگـر دارد جای عجـبی نیست به استـقــبــالـش دیـوار دل کـعـبــه تَـرک بــر دارد در خلوت خود سه روز مهمانش کرد از شدت عـشقی که به حـیدر دارد بر روی لـبــش مــعـجــزۀ قـرآن و گـلـبـوسـه ز لبـهــای پـیـمـبـر دارد بـا دشـمـن او بـگـو رهــایـم ســازد دست از سر و احـوال دلم بر دارد ای اهـل سـقـیـفـه بـارتـان بـر دارید من حـیـدری ام سر به سرم نگذارید عرش و ملکوت وسعت خوان شماست خورشید تلالوئی زچشمان شماست دلـتـنـگ صـدایـتـان شده جـبـرائـیل وابستگی اش به صوت قرآن شماست من هـم ز قـبـیـلـه ی اصیـلی هـستم کز صبح غدیر خم مسلمان شماست بـابـا... دل مـن مـثـل یـتــیـم کـوفـه در حسرت یک تکه ای از نان شماست نـعـلـین و لـبـاس وصـلـه دارت آقـا از روی تـواضع فـراوان شـماست ای هـمـدم نـا شـنـاس نـخـلـسـتان ها ای غربت محض!! مرد مردستانها ای رزق زمین و آسـمان از کرمت عـالـم شده احـیا ز مسـیحـای دمت آنقدر که چـشـم های تو خـون گـرمند گـشـتم بـخـدا شهـیـد ابـروی خمت با یک نگهـت پر از اجـابت کـردی هر کس که دعا کرد به زیر علمت از لطف تو بود (مسلمت) شاعر شد ای خلقـت آفـریـنش از لطف کمت بــر روی لـب تــمــام ایــرانـی هــا این بـیت شـده اذن دخـول حـرمت مرغ دل من چه خوش هوایی دارد ایوان نـجـف عـجـب صـفـایی دارد ای راه سـعـادت ای امـیـر دلـخـواه ای بـر هـمـه ی عـلـوم عـالـم آگـاه تـنهـا تـو به انـدازه ی زهـرا بـودی زین رو شده ای برای بانـو هـمراه در بدرقه ات همیشه زهـرا می گفت لا حــــول ولا قـــــوة الا بــا الـلـه ای فـاتـح خـیـبر و حـنـین و خـنـدق پشت تو شکـسته از بلایی جانکاه احـسـاس غـریـبی مکن امشب با ما ای خانه نشین بگو چه گفتی با چاه وقتی که لحد به روی زهرا می چید تـشـیع جـنـازه ی خـودش را می دید
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام علی علیهالسلام
از خود فـنا نگـشته نـیابی به حق بـقـا فـانی شـدن ز خـویش بود حـال اولیا تا نقـش غـیر پاک نـشویی ز لـوح دل کی در حریم وصل شود جانت آشنا؟ جانهای بیدلان زده آتش به هر دو کون از شوق روی دلبر بی چون و بی چرا طی کرد راه و زود به مطلوب خود رسید هر کو به صدق در ره عشقش نهاد پا
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
امشب ای کعبه زیارت کن زیارت کن خدا را همچو جـان برگیر در بر جان ختمالانبیا را چشم شـو سـر تـــا قدم، بنگر جمال کبریا را بوسه زن خاک قـدمهای عــلـی مرتضی را رکـن ارکـان الهـی نــور حــــسـن ابـــتـدا را پر کن ازنور ولایت وسعت ارض و سما را کعبـه! امشب آبـرو از مقـدم حیـدر گرفتی خانۀ حقـی و صاحـبخانه را در بـرگــرفتی دل به حیدر دادی امـا دل ز پیغمبر گرفتی جاودان مانی که امشب زندگی ازسر گـرفتی بلکـه آب زندگـی از ساقـی کــوثـر گرفتی ناز کن؛ از خضر هم دیگرمگیر آب بقا را ایـن محمّد را روان و روح قرآن است کعبه این امیرالمؤمنین ایـن کل ایمان است کعبه این همان حبلالمتین این رکن ارکان است کعبه این بـه جسم پاک کل انبیا جان است کعبه میهمـانت میزبان مـلک امکـان است کعبه میدهد از امر حق روزی تمام ماسوا را فاطمه! بنت اسـد! وصـل خداوندت مبارک بحر عصمت! گوهر بیمثل و مانندت مبارک نقش لبخند عــلی بـر قلب خرسندت مبارک عـــیـد میـلاد یگــــانـه طفـل دلبــنـدت مبارک مـادر شیـر خـدا! میـلاد فرزنـدت مبارک داده ذات حـق بـه تـو آیینـۀ ایـــــزدنما را
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
خدا در کعبه مهـمان دارد امشب حــرم در سینه قرآن دارد امشب زمین خورشیدِ تابان دارد امشب محمد یک جهان جان دارد امشب درون بـیـت جانــان دارد امشب فلک اســرار پنهــان دارد امشب نوشته بر در و دیـــــــوار کعبه که امشب بخت گشته یار کعبه الا عیدت مبــارک باد کــعــبه خــدا امشب امــامت داد کعـبه علی در تو قــدم بنهــاد کعــبه تــولد یافت عــدل و داد کـعـبه مبــارک باد این میــلاد کـعـبه چه شوری در وجود افتاد کعبه بتان هم با علــی گـفـتند امشب سخن ها با علی گـفـتند امشب خداوند حرم را مظهر است این محمد را چو جان در پیکر است این تمام هــسـتی پیغــمبر است این زمین و آســمــان را محور است این یم و طوفان وموج و لنگراست این چگویم حیدر است این حیدر است این تمام افـتــخار کعـــبــه این است خــدا گـفـته امیر المؤمنین است مه بــرج اســد امشب اسد زاد اســــد آری اســد بنت اســد زاد ازل را جــلــوۀ حسن ابــد زاد جـــمـــال قـل هـو الله احــد زاد بگــو مــرآت الله الـصـمـد زاد خدارا چشم وگوش و وجه و ید زاد رخ صاحب حرم تا شد هویدا حرم گمگشته اش را کرد پیدا جهان یک سایه از دیوارمولاست زمان هم مست و هم هشیار مولاست فضا لـبریز از انوار مولاست حــــرم محو گل رخسار مولاست خدا در کعبه مهماندار مولاست محمد عــاشــق دیــــــدار مولاست که دیـــده بــــزم الله الصمد را خـدا و حیـــــدر و بنت اسد را مرا مولا و سرور کیست حیدر دل و دلدار و دلبر کیست حیدر امیــر داد گستــر کیست حیــدر امام عــدل پــرور کیست حـیدر خدا در کعبه مهماندار مولاست محمد عــاشق دیــدار مـولاست علی مرآت رب العـالمین است علی استاد جبــریل امین است علی سرّ خــــداوند مبیـن است عــلی آئینه ی حق الیقین است علی مولای اصحاب یمین است علــی کلِّ ولایت کلِ دین است همین است وهمین است وجزاین نیست کسی جز او امیرالمؤمنین نیست علی ذکر و علی حمد و علی دم علی بیت و مقام و رکن و زمزم علـــــــی یعنی صراط الله اعظم علی یعنی کــتــــاب الله محکــــم عـــلـــی یعنی تمــــــــام دین آدم علــــی یعنی امــــام کــــلّ عـالم علی در عـــــالم خلقت یکی بود محمد هم به مهرش متــکی بود تو در جسم نبی جانی علی جان تو اصل اصل ایمانی علی جان تو روحِ روح قرآنی علی جان تو نوح نوح طوفانی علی جان تو میزانی تو فرقانی علی جان تو روز حشر سلطانی علی جان لــوای حـمد در دست تو با شد تمام حـــشر پــابست تو بـاشد تو جا بر دوش پیغمبـر گرفتی تـو دَر از قلــعِــۀ خیــبر گــــرفتی تو از عـمـر دلاور سر گرفتی تو چون جان، مرگ را در بر گرفتی تو از خـتم رســل کوثر گرفتی تـــو دل از انبــیـا یکــســر گرفتی تو قاتل را ز رأفت شیــر دادی تو خصم خویش را شمشیر دادی تو روی خاک معــراج نـمازی تو بال طایـــــر راز و نیازی تو درد عالمی را چاره سـازی تو وقت جانفشانی پــیـــشتازی تو دل بشکــستگان را دلنوازی تو بین انبیاء نشــکـــفته رازی اگر چه با خـــــلایق زیستی تو خـــدا می داند و بس کیستی تو به جز تو کیست با آن اقتـدارش زند وصله به کفش وصله دارش فلک حیــــران چشم اشکبـارش ملک مبــهـــوت برق ذوالفقارش شود خورشید گردون خاکسارش کند اشـــک یتیمـــی بیــقـــرارش فدای لطف و احسانت علی جان که میثم شد ثنا خوانت علی جان
: امتیاز
|
ولادت حضرت علی علیهالسلام
امــشـب حـــرم خـــدا حـــرم شـــد از مــقـــدم يــار مــحـــتـــرم شد كعبه شده محو و مات و مدهــوش ديـــوار ز هــم گـشــوده آغـــوش هرقطعۀ سنگ، كـوه طوري است هر نخلۀ خشك، نخل نــوري است در زمـــزمـــــههـــاي آب زمـــزم آواي عـــلـــي علــي است هر دم اي هـجــــر، شب وصال تــبــريك مجد و شــــرف و جــلال تبـريك هـــر ريــگ روان شده ثــنـــاگـــو با ذكـــر عــلـــي عــلي عـلي هـو سر زد ز صــفـــا صفــاي مـطـلق اي مــرده بگو عــلـي عــلي حـق حوران همه جــان به كف نهــادنـد در پــشـت مــقـــام ايـــستــــادنــد بتهاي حـــرم به سجـــده رفـتـنــد با هم، دم يــا عـــلــــــي گــرفـتند ای كعـبه زهـــي زهــــي سعــادت مــيـــلاد تـو شــد از ايــن ولادت اي كـعـبــه ســعــــادتت مــبـــارك اي بـــيــت، ولادتــت مبــــــارك اي دخـتــــر شيـــر، شــيــر زادي بر خلق جـــهــــــان اميــر زادي این شـیـــــر خـداست روي دستـت شــمـشــير خـداست روي دستـت اين جــــان محـمـد است، مــــــادر قـــــرآن محــمــد است، مــــــادر تو حـــامــــل نور ســــرمد اسـتـي تو مــــادر جــان احــمـــد استــي بر خـــويــش بــبــال مام كــعــبــه طــفـــل تــو بُود امـــام كــعــبـــه نــوزاد تو پيـــر كـــائــنـــات است طفل تو امـيـــر كــــــائنــات است روزی كه نـــبــــــود نـــام هـسـتي ميكرد عــــلــــــي خــدا پــرستي از صبـح ازل عــلــــــي، علي بود پيــوسـته به هر ولــــــي ولي بود در بــود و نبــود مــقـــتـــــــدا بود او بـــود و محــمـد و خــــــدا بود ای نـفس رســول و جـــان قــــرآن اي دست خــــدا، زبــان قـــــرآن خــورشيــد بـلـند بـــــام كــعــــبــه از صبــح ازل امــــــــــام كـعــبـه اي خانـــــه ی كـــعـبـه زادگــاهت اي صحنـــه ی حشـــر دادگــاهت تو احـــمــــــد و احمد است حيــدر يك روح كه ديـــــده در دو پيـكـر گــفـتــــار هماره ی تو تــنــــزيــل شــــاگرد قـــديــــمــي تو جبـريـل در ليلــــه ی قــــدر، قــــدر قدري در صــحــنــــه بــدر، بدر بــدري مــيـــدان نـــبــــرد پــــاي بـسـتـت شـــمــشــيــــر نيــازمـــند دستــت تو قلـــه ی عـــــرش را امـــيـري يــا هـــمـــدم كـودك صـغــيـــري؟ غير از تو که، اي خـــداي را شير بخشیده به خصم خويش شمشـير؟ در مــلــك وســیـــع حق امـــــامي با پـــيـــر فــــقــــيــر هـم كــلامي با آنكه امــــــام جـــمــــع بــــودي در بـــزم فـــقـــيــــر، شمع بــودي تو مالك عـــــرش در زمـــيـــنــي حيف است مـــيــــان مـا نـشـيــنــي در عــــــرش امـــام آفـــتــــابــــي در فــــرش چـــرا ابـــوتـــــرابـي؟ اي قلب تـــــو خانـــــه ی محمــــد جـــــاي تو به شانـــــــه ی محــمد تو بتشكـــن و خــــداپــــرستــــي بر شانــــه ی وحـــي بت شكستي بتهاي حــــرم قـــيــــام كـــــردند بر تــو هــمـــگــــي ســـلام كردند هر بت كه فــتـاد و بر زمين خفت فريــــاد كشيد و يا عـــلـــــي گفت اي پشت ســــرت دعـــــــاي كعبه اي بتشـــكــــن خـــداي كــعــبــه اي مــــهـــــر تو لـــطف بينهايت تــــوحيـــــد و نبــــــوت و ولایت مـــهـــر تو بـــــود تــــمـــــام دينم تا كــــــور شــــود عــدو من ایـنم روزي كــه نـــه آب و نه گِــلم بود جــاي تو به خـانــــه ی دلــــم بود با مـــهــر تو روي خـود نـــمــودم با مهــــر تو چــشـم خـود گـشـودم دل را بــــه ولات زنـــــده كـــردم گـه گـــريــه و گـــــاه خــنده كردم اي شــهـــد ولایــت تــو شـــيــــرم اي كـــرده به عــشق خود اسيــرم مــــــادر که میـــــان گــــاهـــواره می کــرد به صــــورتــــــم نظاره هـــر شب كه به گــاهـواره خــفـتم تا صبح عـــلـي عـــلــي شـنــفـــتم صد شـــكر خـــداي را که هـر دم بـــا دوســـتـــي تـــو رُشـــد كـردم عـــمــري به محــبــتـــت اسـيــرم تـا با تـــو بمـــانــــم و بــمـــيـــرم اي مهر تو بود و هست « ميثـم» فــردا تـــو بـگــیــر دست میــــثــم
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
نیمه های شب و سرمای شدید گوشِ شب، ناله ای از دور شنید دل به درد آمــده و می نــالــید دست بر پشت و کـمر می مالید گاهی از درد به خود می پیچید گــاه از پرده دل، نالـه کـشــیــد مگــر این بود زن حــامــلـه ای بی پــرستاری و بی قــابــله ای دردِ زا بر کمرش سخت گــرفت پُشـت و پهلوی ورا درد گرفت گویی از خون جگر،لَخت گرفت نیمه شب،سوی حرم رَخت گرفت جان پناه خـــوشی ازبخت گرفت پـرده کعبه در آن وقت گــرفت تا مگــر، پرده ز کــارش گیرد دست حـق آید و بــارش گیــرد گفت ای باخبــــر از راز دلـــم ای خــــدای من و دمساز دلــم مِــهر تو، بارقــــه انـــدازِ دلـم بر ســر کوی تو، پـــرواز دلم شِــنـــوی از کـــرم آواز دلـــم دست تـو، پـــرده زنِ سـازِ دلم سهل کن عارضه مشکــل من بار بـــــردار، ز روی دل من در پــنــــاه حـــرمت آمــده ام به امــیـــد کـــرمــت آمــده ام بر درِ مــحــتــرمت آمـــده ام به بــســاط نِــعَــمَت آمـــده ام خسته از بارِ غــمت آمـــده ام شـرح غـم، تا دهــمت آمده ام شب تــاریک مرا روشن کن سهل بر من، خطر زادن کن نصف شب،بس که ز دل زاری کرد از دل و دیده، گُهربــاری کرد کردگــارش ز کــرم یــاری کرد عوض قابله، غمــخواری کرد حق از او، خوب نگهداری کرد مهربـــانی و پـرستــاری کرد داد در خلــوتِ کعـــبه راهــش شد حرم منزل و زایـشــگاهش شب او یکــــسره با درد گذشت بـا دلِ زار و رخ زرد گـذشــت آن شبِ دل ســیــه سـرد گذشت شب بر آن دردکـش فرد گذشت بر سرش هرچه شب آورد، گذشت هرچه آن درد بر او کرد، گذشت تا که شب رفت وسحرگاه رسید آن مَـه نــوســفـــر از راه رسید ز آسمان کـــوکبِ بختش پر زد بــر دل ظـــلـمتِ شب، آذر زد صـــبحِ سبزِ ابـــدیت ســـر زد چـون هـما، بر سرِ کعبه پر زد وه چه فالِ خوشی آن اختر زد پــیـک اقــبـال، رسیـد و در زد قــدمش گــفــت: مبــارک بادا بر ســرش تــاج تبــارک بادا نغمه مرغ سحر، از یک سـو شادی رُکن و حجر از یک سو کعبه در رقص نگر، از یک سو بانگِ تکـبیر پــسر، از یک سو مادرش کرده به بر، از یک سو نشرِ آن تازه خبــر، از یک سو همــه گفتند: عــلـی آمده است مـظــهـرِ لَم یــزلی آمده است فاطمه بنت اسد، شیــری زاد شیر غــرّانِ جـهــانگیری زاد دست بر قبضه شمشیری زاد عـقل کل، صاحب تدبیری زاد پـور آورد، ولی پــیــری زاد بهرِ مردان خــدا، میــری زاد آری آن میر، امیر عرب است شیر یزدان و خدای ادب است شد برون فاطمه از خانه عشق مست و مخمور ز پیمانه عشق شمع حق را شده پروانه عشق می کند فـخر به دردانــه عشق بَرَدش جانب کاشـانــه عـشق بــوسه زن بر لبِ جانانه عشق تا مگــر غنچه لب بــاز کـنـد معجــزِ عـیــسوی آغــاز کند چون که دیدند زنان عــــربش وان مباهات و نشاط و طربش خوش دویدند همه از عقــبش تا بپرسند ز حــــالات شـــبش شب تنهایی و درد و تعـــبش زاد چون این پسر نــــوشلبش روی نیکوی «علی» را دیدند بهر تبریک، رُخش بـــوسیدند جشنِ فــرخنده مــیلاد علیست دل ما خوش همه با یاد علیست کعبه زایشــگــه آبــاد علیست حـــرم حــــق، دل آبـاد علیست خلق را چشم به امداد علیست دل ما شـــاد به ارشــاد علیست چشم ما روشن ازاین مولود است بر همه عید علی، مسعود است مبــــدأ خلق، وجود علـــی است هستی و بود، ز بــود علــی است هرچه بینیم، نُمود علـــــی است خلق، محتــاج به جود علــی است مرغ حق، گرم سرودِ علی است « أسجدوا» رمز سجود علی است ظاهرا، آدم اگر مسجـــود است باطنا، سجده به این مولود است کشتی بحــــر نجاتـست، علــی چـــشمه آب حیــاتست، عــلــی اصل خیر و برکاتست، علــی فـــاتحـــی در غَزَواتست، علی معنی صوم و صلاتست عـلی جمع اضـداد صـفـاتست، عـلی ها علــی بشرٌ کـیــف بـشــر ربّه فــیــه تجــلّی و ظــهـــر چارده قـــــرن تمام است علــی بر همه خلق امــــام است علی صاحب کوثر و جام است علی شهره خاصّ و عوام است علی مِهر بام و مَــه شـام است علی من چه گویم که بنام است علی نـــام او، نام خـــدای از لیست اسم اعظم به خدا، نام علیست یا علی، خلق همه مستِ تواَند به وجود آمده، از هستِ تواَند چشمها دوختـه بر دستِ تواَند تو بلنـــدی و همه پست تـواَند عــاشقان واله و دلبستِ تواَند عـــــارفان طالبِ پیوست تواَند ما چو پروانه، تو شمعِ مایی مـایه گــــــــرمی جمعِ مایی یا علی، دست من و دامـــن تو چـشم دارم، به رُخ روشن تو خوشه چینم، به سر خرمن تو سرمه ام خاک سُم تــوسن تو حـــرم عشق بود، مــتتدفن تو آرزوی دل مــن، دیـــــدن تو نا امیــدم مکـن از درگــاهـت نظـــــریکن به فقــیــر راهت
: امتیاز
|